پیروز کردن. سعادتمند کردن. کامروا کردن. به آرزو رساندن: خسرو مشرق جلال الدین که کرد ذوالجلالش کامران مملکت. خاقانی. گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند گفتا بچشم هر چه تو گویی چنان کنند. حافظ
پیروز کردن. سعادتمند کردن. کامروا کردن. به آرزو رساندن: خسرو مشرق جلال الدین که کرد ذوالجلالش کامران مملکت. خاقانی. گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند گفتا بچشم هر چه تو گویی چنان کنند. حافظ